کد مطلب:149356 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:138

جنبه ی وعظ و اندرزگویی
از دید دیگری نگاه می كنیم، یك مقام دیگر [می بینیم] در یك كرسی دیگر، یك خیرخواه، یك واعظ، یك اندرزگو را می بینیم كه حتی از سرنوشت شوم دشمنان خودش ناراحت است كه اینها چرا باید به جهنم بروند، چرا اینقدر بدبختند. در اینجا آن تحرك حماسه جای خودش را به سكون اندرز می دهد. ببینید در همان روز عاشورا و غیر عاشورا چه اندرزها به مردم داده است! اصحابش چقدر اندرز داده اند: حنظلة بن اسعد الشبامی چه اندرزها داده، زهیر بن قین چه اندرزها داده، حبیب بن مظاهر چه اندرزها داده است، وجود مبارك ابا عبدالله از بدبختی آن مردم متأثر بود، نمی خواست حتی یك نفرشان به این حال بماند؛ با مردم لج نمی كرد بلكه به هر زبانی


بود می خواست یك نفر هم كه شده از آنها كم بشود. او نمونه ی جدش بود: «لقد جائكم رسول من انفسكم عزیز علیه ما عنتم حریص علیكم بالمؤمنین رؤف رحیم» [1] آیا می دانید معنی «عزیز علیه ما غنتم» چیست؟ یعنی بدبختی شما بر او گران است. بدبختی دشمنان پیغمبر بر پیغمبر گران بود. آنها خودشان كه نمی فهمیدند، این بدبختیها بر ابا عبدالله گران بود. یك دفعه سوار شتر می شود و می رود. برمی گردد، عمامه ی پیغمبر را به سر می گذارد، لباس پیغمبر را می پوشد، سوار اسب می شود و به سوی آنها می رود بلكه بتواند از این گروه شقاوت كار كسی را كم كند. در اینجا می بینیم حسین یكپارچه محبت است، یكپارچه دوستی است كه حتی دشمن خودش را هم واقعا دوست دارد.


[1] توبه / 128.